دلم بهانه ات را می گیرد....
چهارشنبه 91/6/8 ♥ 6:36 عصر
دلم بهانه ات را می گیرد
چقدر امروز حس میکنم نبود تو را
صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم:
جانم...
مراصدا کردی؟!
افسوس میخورم....
چهارشنبه 91/6/8 ♥ 6:10 عصر
افسوس می خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو......
بهار می آید ؟...آمدی در سرمای زمستان... به سردی زمستان بودی.....
به غم انگیزی شبهای تنهایی..به خشکی برف ...می روی.. بهار می اید ..
به نظر معامله خوبی است..امید ان دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند ..
چه امید مبهمی...گردش روزگار خطا ندارد ..زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند...
دوستت دارم های الکی....
پنج شنبه 91/6/2 ♥ 9:25 عصر
کوچکتر باشد یا بزرگتر، چه فرقی میکند؟!
باید آنقدر مرد باشد
که پای حرفش بماند
تا به آرامش برسی!
وگرنه دهان هر نامردی بوی گند
... "دوستت دارم"های الکی میدهد...
گـُمــآن مےکـَـردمـْ وَقـتـے نـَبـآشَمـ ..
چهارشنبه 91/6/1 ♥ 5:46 عصر
گـُمــآن مےکـَـر?مـْ وَقـتـے نـَبـآشَمـ ..
دلتمےگیــرَد ...
1 روز ..
2 روز ..
1 مـآه ..
اَز رَفـْتـنـَـتـْـ مےگـُذَر? . . .
چـِه خیــآلــ ِ بـیهـوده اے
وَقــْـتـے دلـَـتـْـ بـآ دیگـَـریـســتـْـ