نمی دانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم...
نمی دانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم...
حوصله ات که سر می رود .....
با دلــــم بازی نکن .......
من در بی حوصلگی هایم
با تو زندگی کرده ام ....... !!!
تـمـام مـعـلوم هـا و
مجـهـول هایـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم
فـرمـول وار ؛ مـرتـب و بـی نـقـص …
و تــو
بـا یـک اشـاره هـمـه چـیـز را
در هـم می ریــزی …
در شـرح حـال گـل بنـویسیـد خـار را
بر هـم زنید : خـوب و بـد روزگـار را .
هـَـمـین که مــیـام بـه خودم بگـم..
هــمــه چـیــز آرومـه..
مــن چــقــد خـوشــحــالَــم..
یـه حــسٍ دَرونــی بــم مــیــگــه..
غـَـلـَـطٍ اٍضــافــی نَــکـن..
گیرم که
در بیداری ات مرا کشتی!
آرزو بر دلت بماند ...!
در خوابهایت زندگی خواهم کرد ....!
دلم لک زده ؛
تا یک دل سیر مزاحمت بشوم . .
تو عصبانی شوی و من باز
یک دل سیر به تو بخندم
. .. نمیدانی چقدر تماشاییست . ..
لحظه لحظه های تـ ـو
من بودم;
تو
و یک عالمه حرف…
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد…
غریبه
نمیدانم
گنجشک ها که
آنقدر شبیه همند
چطور همدیگر را میشناسند
و نمیدانم
چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمیشناسی!
لبخند که می زنم
پیدایم می کنی
باران می بارد،
تو از کنارم می گذری
فریادنمی کشم که بازگردی
می دانم امشب
این آسمان تاب ماه را ندارد
لبخند می زنم،
فراموش می کنم..
فریادنمی کشم که بازگردی